گفت و گو با پروفسور لیلا احمد
بهتازگی کتاب مشهور و جریانساز لیلا احمد، فمینیست مسلمان مصری امریکایی، با نامِ زنان و جنسیت در اسلام: ریشههای تاریخی جدال امروزی، با ترجمۀ فارسی دکتر فاطمه صادقی، نویسنده و پژوهشگر علوم سیاسی و مطالعات جنسیت، در ایران منتشر شده است. بر این اساس مصمم شدیم، هم به معرفی کتاب بپردازیم و هم با مؤلف آن دربارۀ آثارش، تحلیلها و تفسیرهای او از مسائل زنان در حوزۀ کشورهای اسلامی و تجربیاتش گفتوگو کنیم.
بهتازگی کتاب مشهور و جریانساز لیلا احمد، فمینیست مسلمان مصری امریکایی، با نامِ زنان و جنسیت در اسلام: ریشههای تاریخی جدال امروزی، با ترجمۀ فارسی دکتر فاطمه صادقی، نویسنده و پژوهشگر علوم سیاسی و مطالعات جنسیت، در ایران منتشر شده است. بر این اساس مصمم شدیم، هم به معرفی کتاب بپردازیم و هم با مؤلف آن دربارۀ آثارش، تحلیلها و تفسیرهای او از مسائل زنان در حوزۀ کشورهای اسلامی و تجربیاتش گفتوگو کنیم.
لیلا احمد در ۱۹۴۰ در قاهره متولد شد و دوران کودکی خود را در مصر گذراند. او دکتری خود را از دانشگاه کیمبریج دریافت کرد و پس از آن برای تحقیق و تدریس راهی امریکا شد. ابتدا استاد بخش مطالعات زنان و شرق نزدیک دانشگاه ماساچوست بود و پس از آن استاد مطالعات زنان در دانشگاه هاروارد شد و در آنجا به تحقیق و تدریس ادامه داد. لیلا احمد نخستین استاد مطالعات زنان در دین از سال ۱۹۹۹ و صاحب کرسی استادی ویکتور توماس در مطالعات دین از سال ۲۰۰۳ در دانشگاه هاروارد بوده است. او کتابها و مقالات تأثیرگذاری در حوزۀ شرقشناسی و مطالعات جنسیت و اسلام دارد که از آنجمله میتوان به ادوارد لِین: مطالعۀ زندگی و کار او و اندیشههای انگلیسیان دربارۀ خاورمیانه در قرن ۱۹ (۱۹۷۸)، زنان و جنسیت در اسلام: ریشههای تاریخی جدال امروزی (۱۹۹۲)، عبور از مرز: از قاهره به امریکا (سفر یک زن) (۱۹۹۹) و انقلاب آرام: تجدید حیات حجاب از خاومیانه تا امریکا (۲۰۱۱) اشاره کرد. لیلا احمد در ۲۰۱۳ جایزۀ دانشگاه لوئیزویل گرامایر را به خاطر کتاب اخیرش، انقلاب آرام، دریافت کرد.
گفتنی است برقراری ارتباط و انجام گفتوگو با این زن متفکر به علت اینکه تمایلی به استفاده از ابزارهای جدید ارتباطی و حتی پاسخگویی کتبی به پرسشهای ما نداشت، با اُفتوخیزهایی همراه بود. گو اینکه همین فرصت برای ما غنیمت و موجب سپاس بوده است، زیرا در جستوجوهایمان گفتوگوهای چندانی از او با سایر رسانهها نیافتیم. لیلا احمد مجلۀ زنان امروز را میشناخت و با محبت ما را پذیرفت. آنچه پیش روی شماست حاصل گفتوشنودمان در حد ممکن با این متفکر مسلمان است.
پروفسور احمد عزیز، اجازه بدهید با کتاب زنان و جنسیت در اسلام آغاز کنیم. این کتاب تاکنون به چه زبانهایی ترجمه شده است؟
در میان زبانهای رایج در کشورهای اسلامی، به عربی و ترکی ترجمه شده، همچنین به ایتالیایی و به سایر زبانهای اروپایی نیز ترجمه شده است. دلم میخواست میتوانستم ترجمۀ آن را به فارسی بخوانم، ولی متأسفانه نمیتوانم.
بازخوردها چگونه بود؟ این کتاب اثر بسیار مهمی در حوزۀ اسلام و جنسیت است، مهمترین بازخوردها و نقدهایی که دریافت کردید چه بوده است؟
نقد و نظرهای بسیار زیادی دربارۀ کتاب مطرح شد. در مصر برای مدتی مناقشاتی در موردش وجود داشت. برخی بهشدت از آن عصبانی شدند، اما نمیتوانم دقیقاً به خاطر بیاورم به صورت مشخص به چه چیزهایی اعتراض داشتند.
همانطور که میدانید این کتاب تأثیر عمیق و گستردهای بر زمینههای مختلف مطالعات اسلامی و حتی رشتههای دیگر داشته و از زمان انتشار آن در ۱۹۹۲ مطالعۀ مسائل جنسیتی در اسلام رشد چشمگیری داشته است. ارزیابی شما از این روند روبهرشد چیست؟
واقعیت این است که مطالعات جنسیت دربارۀ زنان و اسلام و سایر وجوه آن توسعۀ چشمگیری داشته است و این رشد همچنان ادامه دارد. به نحوی که این رشته به حوزۀ مطالعاتی مهم و گستردهای تبدیل شده است. امیدوارم کتاب من اندک تأثیری در این پیشرفت داشته باشد.
شما در کتاب خود به خاموش کردن صدای زنان در تاریخ و تاریخنگاری تأکید کردهاید. به نظرتان این روند اکنون تغییر کرده است؟
به نظر من تلاش برای خاموش کردن صدای زنان پایان نیافته است، من این را در غرب هم میبینم و مختص جوامع اسلامی نیست. در عین حال زنان سوای نوشتن، دارند حرف میزنند و یقیناً اطلاعات امروز ما از دیدگاه زنان نسبت به آنچه پنجاه سال پیش در اختیار داشتیم، بهمراتب بیشتر است. امروزه جامعۀ بسیار پویایی متشکل از نویسندگان، محققان، و سخنگویان زن و نشریهها و روزنامهها وجود دارد. مثلاً همین نشریۀ شما نقش بسیار مهمی در انتشار چشماندازهای زنانه در سراسر دنیا، ازجمله جهان اسلام، دارد.
کتاب شما در طرح برخی پرسشهای مهم دربارۀ مسئلۀ زنان و جنسیت در جوامع اسلامی بسیار موفق بود. مثلاً قویاً از یکی دانستن آزادی زنان و فرنگیمآبی انتقاد کردید. فکر نمیکنید رویکردتان در جوامع اسلامی و حتی در غرب همچنان در حاشیه باقی مانده است؟
بله فکر میکنم همچنان باید حقوق زنان و فمینیسم را از فرنگیمآبی جدا کنیم، آنها یکی نیستند. این کاملاً مشهود است که در صدر اسلام، در مقایسه با سایر ادیان، حقوق زنان یکی از مسائل مهم بوده است. فکر نمیکنم بتوانیم تلاشهای زنان برای برابری را به فرنگیمآبی نسبت بدهیم. بسیاری چیزها در مورد استعمار و غربی شدن هست که باید نقد شود. اما تصور نمیکنم که ما باید به این مقید باشیم که غرب عدالت جنسیتی را چگونه میبیند یا میدیده و چه تصوری از آن دارد و خودمان را بر اساس آن تعریف کنیم. فکر میکنم شیوههای متعددی برای برقراری عدالت جنسیتی در فرهنگها و تاریخهای مختلف وجود دارد.
اگر میخواستید امروز کتابتان را بنویسید، فکر میکنید چه تفاوت عمدهای با نسخۀ قبلی میداشت؟
من حتی تصور هم نمیتوانم کنم که چنین کتابی را امروز بنویسم. الان در برهۀ تاریخی متفاوتی هستیم. من اطلاعی در مورد ایران ندارم، ولی اگر امروز به یک کتابفروشی بروید یا در اینترنت جستوجو کنید خواهید دید که هزاران هزار کتاب و تحقیق در باب شرایط زنان و صداهای زنان و جز اینها در سراسر دنیای اسلام و دربارۀ جوامع مسلمان در اروپا و امریکا وجود دارد. حجم عظیمی از آثار در این زمینه تولید شده است که بررسی آن کار یک نفر نیست، بلکه به تیم تحقیقاتی نیاز دارد.
انزوای زنان در جوامع مختلف بسیار طولانی و پردامنه است و ریشه در تاریخ این جوامع دارد. به نظر شما زنان مسلمان چگونه میتوانند از این تاریخ عبور کنند و تجربۀ جدیدی داشته باشند؟
میدانید که تاریخ سرکوب زنان منحصر به جوامع اسلامی نیست، بلکه امری جهانی است. فکر نمیکنم تا پیش از قرن نوزدهم تفاوت چندانی میان اروپا و جهان اسلام وجود داشته است، حتی برخی از زنان در جهان اسلام نسبت به زن غربی حقوق بیشتری داشتهاند. همۀ زنان باید تاریخچۀ سرکوب را بدانند. من که در امریکا تحصیل کردهام، در مطالعات تاریخی خودم دربارۀ غرب به این برخوردهام که تاریخ زنان در غرب تا اواخر قرن نوزدهم هیچ تفاوتی با شرق نداشته است. به نظرم این امر منحصر به اسلام نیست و پدیدهای جهانی است. همۀ زنان باید با آن سروکار داشته باشند، دربارۀ آن بیندیشند و پرسشهای مربوط به حقوق زنان را مطرح کنند. ما باید نهتنها برابری زنان که برابری کامل همۀ انسانها را طلب کنیم. بهرغم این تاریخ سرکوب یا در واقع به دلیل آن، باید آن را مطرح کنیم. به اطراف خودتان نگاه کنید، مثلاً به همین نشریۀ بسیار مهم زنان امروز، امروز هزاران نشریه از این دست در جوامع مسلمان وجود دارد که نشانۀ بسیار مهمی است دال بر اینکه زنان به شکل فعال وارد صحنه شدهاند و پرسش میکنند و با بازاندیشی تاریخشان تلاش میکنند جوامع و چشماندازهای بهتری را شکل دهند که در آن همۀ افراد برابر باشند.
نظرتان دربارۀ نقش اندیشمندان و روشنفکران جهان اسلام در مواجهه با بنیادگرایی در جوامع اسلامی چیست؟ منظورم پدیدههایی مانند داعش است.
آنچه امروز دارد در خاورمیانه اتفاق میافتد بسیار شوکآور است. و به نظرم مسئلهای نیست که تنها روشنفکران در برابر آن موضع بگیرند. همه باید به آن واکنش نشان دهند. شرایط بسیار ترسآور است. این یک مسئلۀ گستردۀ سیاسی، اجتماعی و نظامی است و حوزۀ بسیار وسیعی را پوشش میدهد که من حتی نمیتوانم به آن پاسخ دهم.
اجازه بدهید برای اطلاع و آشنایی بیشتر خوانندههایمان، از مطالعات، افکار و آثار تازۀ شما بپرسم. ممکن است به ما بگویید در حال حاضر روی چه موضوعی کار میکنید؟
تازهترین کتاب من انقلاب آرام است که عنوان فرعی آن تجدید حیات حجاب از خاور میانه تا امریکا است. دلیل من برای نوشتن این کتاب و آنچه در پی فهمیدنش بودم این بود که چرا در حالی که مثلاً ۹۹ درصد یا ۹۰ درصد جمعیت زنان شهرنشین مصری در دهۀ ۱۹۵۰، زمانی که من در قاهره بزرگ میشدم، حجاب نداشتند، در سالهای اخیر حجاب در این کشور بسیار فراگیر شده است. آنچه کنجکاوی من را برمیانگیخت این بود که بدانم در حالی که هیچ قانونی برای رعایت حجاب وجود ندارد، بر خلاف آنچه در ایران و عربستان سعودی هست، چرا زنان خودشان حجاب را انتخاب کردهاند. البته در آغاز، مسئلۀ من این بود که چرا زنان در امریکا به حجاب رو میآورند، در حالی که مردم این کشور با حجاب خصومت دارند و الزامی هم برای حجاب وجود ندارد.
کتاب در واقع مداقه در این تاریخ است و اینکه چرا چنین اتفاقی افتاد. میخواستم معنای اجتماعی یا تاریخی حجاب را دریابم.
این مطالعات و تحقیقات شما را به چه نتیجهای رساند؟ یافتهها چه بودند؟
نتیجه بسیار پیچیده بود. ابتدا میخواستم دربارۀ امریکا مطالعه کنم اما متوجه شدم باید سراغ مصر و اخوانالمسلمین بروم، زیرا فهمیدم ریشۀ استفاده از حجاب در مصر و اخوانالمسلمین مصر است. سوای همه چیز، فهمیدم که فرایندهای سیاسی پیچیدهای وجود دارد که باعث محبوبیت حجاب بین زنان و پذیرش داوطلبانۀ آن شده و این در امریکا هم ادامه یافته است. آنچه دربارۀ امریکا فهمیدم این بود که معنای حجاب بسیار بسیار پیچیده و متکثر است. حجاب معانی زیادی دارد. فرض جوامع غربی بر این است که حجاب نمادی از اجبار و تبعیض است. اما در عمل بستگی دارد به اینکه از کجا دارید صحبت میکنید. در کشورهایی که میتوانید انتخاب کنید حجاب داشته باشید یا خیر، زنان آن را داوطلبانه و در فضاهای عمومی و خصوصی، به دلایل مذهبی و غیر مذهبی، انتخاب میکنند. آنها دلایل متفاوتی برای کارشان دارند. برخی از زنانی که با آنها مصاحبه کردم میگفتند حجاب را برای اعتراض به نژادپرستی برگزیدهاند و برخی برای اعتراض به سکسیسم، زیرا میخواستند به این واقعیت توجه بدهند که نژادپرستی غربی بسیار سکسیست است. یکی از نتایجی که گرفتم این بود که جغرافیا نقش بسیار مهمی در معنای حجاب دارد، و دیگر اینکه معنای حجاب وقتی پای اجبار قانونی یا فشار اجتماعی در میان باشد با زمانی که زنان برای داشتن آن، آزادی انتخاب داشته باشند، بسیار متفاوت است.
و آخرین پرسش در مورد کتاب اول شما به نام ادوارد لِین است. آن کتاب به چه نحوی به زنان و جنسیت در اسلام مربوط میشود؟
من آن کتاب را مدتها پیش از اینکه به مسئلۀ جنسیت علاقهمند شوم، نوشتم و یکی از نخستین مطالعاتی است که انجام دادم و ربطی به جنسیت ندارد. در ادوارد لین، هدفم شرقشناسی بود نه بررسی جنسیت.
از این جهت سؤال میکنم که ادوارد لین نخستین کسی است که هزارویک شب را به انگلیسی برگردانده و این نکته به ذهن خطور میکند که شاید ربطی به زنان و جنسیت در اسلام داشته است.
خیر، ندارد. شاید بهتر بود در مورد رابطۀ بین زنان و جنسیت در اسلام و خاطرات من، یعنی کتاب عبور از مرز میپرسیدید که بعدتر نوشتم و در آن تأثیر آگاهانۀ زنان و جنسیت در اسلام مشاهده میشود. اما بین ادوارد لین و زنان و جنسیت در اسلام ربطی وجود ندارد.
منبع: زنان امروز
پاسخ دهید